مدح و شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام
هشت روز است که با درد مدارا دارد کوهِ صبری که در این بسترِ غم، جا دارد هشت روز است که از زهر به خود میپیچد هشت روز است که از مرگ تمنا دارد هشت روز است که پرپر شدنش را دیده همسری که به کنارش غم عُظمی دارد ذره ذره نفـسـش سوخت، تنش آب شده هشت روز است که اینگونه تقلا دارد هشت تَن کشتۀ زهرند از اجدادش لیک زهـر این دفعه چرا شکلِ معـما دارد؟! سرِ او روی زمین مانده در این مدت؟ نه! پـسـری هـسـت به دامن سرِ بـابـا دارد خانهاش کـرببلا حجـرۀ او گودال است هشت روز است به لب وای حسینا دارد هشت روز است که در خلوت خود میخواند: چـقـَدَر گـودی گـودال مگـر جا دارد؟! روضه میخوانْد: چرا آنهمه طولش دادند یک نفر تـشـنه مگـر آنهمه بـلـوا دارد آه از آن سینه که سنگینیِ پا را حس کرد وای از آن تـیغ که بد کـینه از آقا دارد |